باز هوای اربعین کردم و خیلی بی قرارم
هر نفس از دوریِ کرب و بلا دارم میبارم
میدونی که نوکرت چه غصه ای رو بد چشیده؟!
یک ساله آقا حرم رو این دلِ تنگم ندیده
یا حسین آقای من
ای سرور و مولای من
کربلات دنیای من
شیرین ترین رؤیای من
عشقِ بی همتای من
خوابِ خوشِ شبهای من
من همون سینه زن و گریه کنِ ماهِ عزاتم
عاشق و دلبسته ی صحن و سرای کربلاتم
انتهای قصه ی این عاشقی وصلِ به جاده
کاش بیام باز اربعین با مادرم پای پیاده
یا حسین آقای من
ای سرور و مولای من
کربلات دنیای من
شیرین ترین رؤیای من
عشق بی همتای من
خوابِ خوش شبهای من
آقای من، اللهمَ الجْعَل محیایَ محیای من
دنیای من، دیدنِ کربلای تو رؤیای من
مولای من
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 18:2
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
طاها تحقیقی
ارسال دیدگاه