بند اول:
یا زینب یا بَدر الدجا
ای محبوبة المصطفی
تا به ابد دارد حیات
با عزم تو کرب و بلا
عقیله ی کبری تویی
معصومه ی صغری تویی
عابده ی آل علی
سلیلة الزهرا تویی
تو عالمه ی غیر معلمه
تو ثانیِ زهرای خیرالنساء
ملائکِ مقرّب گفتند همه
به الّا جمیلای تو مرحبا
مصائب با صبر و طاقتت زیبا شد
شجاعت نزد شجاعتت معنا شد
خرابه رفتی ولی شود دشمن کور
به زیر پای تو جنت المأوا شد
یا زینب جان زینب
بند دوم:
طوفانی کردی تو به پا
در کوفه و شامِ بلا
با مردم میگفتی سخن
از ظلمِ ظهرِ کربلا
ای بانوی صبر و وفا
معنی عفت و حیا
حماسه آفرین شدی
قرة العین مرتضی
به شام کردی ایرادِ خطبه چنان
که افکند در دل ها ترس و ولوله
ستون های مسجد لرزیدند به خود
چرا که نطقت بر پا کرد زلزله
میان کاخِ یزید عجب غوغا شد
تا خطبه خواندی و دشمنت رسوا شد
همه دیدند یک شِمّه زِ اعجازت را
که در صوت و لحنِ تو علی احیا شد
یا زینب جان زینب
بند سوم:
یا عباس ای شیرِ علی
صاحبِ تیغِ صیقلی
با تکبیرت در معرکه
ساقی تو ضرب الاَجلی
تا بر دشمن کردی نگاه
حال و روزشان شد سیاه
شخصی حریفِ تو نبود
با چشمت لشگر شد تَباه
تا گفتی یا حیدر در بین جَدَل
شد از نعره ی تو بر پا زلزله
رفتی روی مرکب و از هیبتت
مثلِ موری بر خود ترسید حرمله
در آنی کردی کُن فَیَکون لشگر را
گرفتی تو جان دشمن ابتر را
چنان جنگیدی که دشمنان میگفتند
قمر میراثست شجاعتِ حیدر را
یا عباس جان عباس(ع)
- چهارشنبه
- 29
- شهریور
- 1402
- ساعت
- 20:21
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
طاها تحقیقی
ارسال دیدگاه