• دوشنبه 3 دی 03


شعر شهادت حضرت خدیجه(گردِ غمِ بي مادري، نشسته روي سرِ من

3337
0

گردِ غمِ بي مادري، نشسته روي سرِ من
وقتِ خداحافظيِ، من و شماست مادرِ من
دلم دستِ غم و ماتم اسیره
دو چشمام شد مثِ ابرای تیره
الهی مادرِ خوبم نمیره
مادرم مادرم ای بی‌قرینه(2
با رفتنت مادرِ من، زهرا رو مبتلا نكن
ميونِ دشمنا من و تنها نذار، رها نكن
تو لحظه‌هاي آخرین، نگات و از نگام نگير
با خوندنِ اشهد خود، زخمِ دلم رو وا نكن
جن و انس و ملك با بی‌قراری
ناله دارن به لب با اشك و زاری
فاطمه، فاطمه مادر نداری
مادرم مادرم ای بی‌قرینه(2
پيشِ خدا خاطرِ تو، خيلي عزيزه مي‌دوني
میون زنهای جهان، تو اوّلين مسلموني
تو حامي پدر شدی، تو لحظه‌های بی‌كسی
تو خاطرات این خونه، همیشه عاشق می‌مونی
تو رفتي و خونه گردیده خاموش
وجودت نمی‌شه هرگز فراموش
ببین جسم پاكت را كنجِ آغوش
مادرم مادرم ای بی‌قرینه(2

  • دوشنبه
  • 25
  • دی
  • 1391
  • ساعت
  • 6:7
  • نوشته شده توسط
  • یحیی

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران