بند اول ؛
بعد یه عمر گدایی آقا مطمئنا داری صدامو
ترس من ازگناهام اینه که بگیره اشک چشامو
توبه من توبه نمیشه یه جوری داشته باش هوامو
دلم برا گریه های اون قدیم تنگ شده
گناه منو زد زمین ببین کارام لنگ شده
میترسم آقا ولی انگار دلم سنگ شده
گریه برای غمت تنها امید منه
به اسم زیبات حسین این دله من روشنه
اباعبدلله
بند دوم ؛
نمیدونم این شبه جمعه چندیمه که از تو دورم
باشه منو نبر زیارت عیبی نداره من صبورم
اما میترسم آرزومو من ببرم آقا به گورم
یادشب جمعه کربلا باز افتادم
یاد دمی که آقا رو به حرم ایستادم
از طرف مادرو پدر سلامی دادم
حالا منو خاطرها که از حرم دارم حسین
به یادشون میفتمو برا تو میبارم حسین
- سه شنبه
- 4
- مهر
- 1402
- ساعت
- 20:26
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی محسن پور جهانگیر
ارسال دیدگاه