بند اول ؛
عشقت چه کرده با این دله من
انگار از اول بودی تو آب وگل من
گریه برا تو شد حاصل من
اسم تو ازهر لغزشی شد حائل من
هر کس بهت رو زد گرفت جواب در خور
لطف تو خیلی بیشتر از حد تصور
عاقبت گریه کنت حبیبه یا حر
چیکاره عالمی فرق داری با همه
اسم تو عجیبه یاحسین پر غمه
خوب بد اینجا مهمونتن درهمه
سالار زینب
بند دوم ؛
این نوکریها میخواد سعادت
هر کی یه جوری محضرت داره ارادت
گلچین دستات ختم شهادت
خوشبخته اون که با شما داره رفاقت
کاری بکن دنبال تو باشم نه غیره
اونکه بمونه نوکر عاقبت بخیره
کوچیکترین کار واسه تو میشه ذخیره
هر چی که دارم من مدیون این درم
نکنه بره یادم فقط نوکرم
الهی که باشی تا دم آخرم
سالار زینب
- سه شنبه
- 4
- مهر
- 1402
- ساعت
- 20:31
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی محسن پور جهانگیر
ارسال دیدگاه