شب قدر است بيا در پس اين پردهي اشك
	بين اين حوض پر از اشك كه خود ساختهايم
	آب بر فكر سراسر بد و بدتر بزنيم
	سوي افلاك كمي پر بزنيم
	به خدا انديشيم
	به خداوندي و لطف و كرمش فكر كنيم
	تا بدانيم از امشب به كجا بايد رفت
	و چه سازيم كه از سوختن خود گذريم
	سوختن چيست مگر؟
	اينكه يك دفترِ دل پر ز خطا گردد و بس
	ظلم بر خلق خدا، حكم روا گردد و بس
	اين چنين نيست مگر؟
	وقت آن است در انديشه شويم
	و بگويم كه خالق عملش با مخلوق
	همه زيباست، خوش است و خوشي و لطف و صفا
	ليك مخلوق به مخلوق نموده است جفا
	اين حقيقت دارد 
	توبه اين نيست كه تنها به سرشكي ناچيز
	هر گنه را سر شب تا به سحر پاك كنيم
	و بگوئيم خدا بخشيدم 
- دوشنبه
- 25
- دی
- 1391
- ساعت
- 6:45
- نوشته شده توسط
- یحیی

 
                 
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه