بند اول ؛
میگذره ثانیه به ثانیه هفته و ماه سال میشه
عمرمون آقا داره میگذره کی موقع وصال میشه
ابی عبدالله
محول الحال والحواله نگات واسم
انظر الینا که منم پر شه دیگه کاسم
من از تو آقا خودتو میخوام اینه خواستم
به نگاه تو به دعای تو
این شبا پر میزنم تا خدای تو
میدونی ختم به تو حاجاتم
من الهی به حسین مناجاتم
ابی عبدالله
بند دوم ؛
دنیا محل گذره میدونم اونی که میمونه تو هستی
خداروشکر تو این دو روز دنیا برام شدی تو همه هستی
ابی عبدالله
قرن گذشته نوکرت بودن اجدادم
قرن جدید نوکرتم خودم اولادم
مهر تو ارثیه ی ما بوده از آدم
تا نفس دارم در این خونم
واسه پرچم تو میگذرم از جونم
مثل اجدادم تا دم آخر
اسمتو جار میزنم ای شه بی سر
ابی عبدالله(ع)
- سه شنبه
- 4
- مهر
- 1402
- ساعت
- 21:33
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
کربلایی محسن پور جهانگیر
ارسال دیدگاه