• پنج شنبه 1 آذر 03

 حسین رحمانی

مرثیه حضرت جواد الائمه علیه السلام -(باران گریه های شبانه که پا گرفت)

186

باران گریه های شبانه که  پا گرفت
دست مرا دوباره جوادُ الرِّضا گرفت

یادش بخیر تا که رسیدم به کاظمین
از چشم من دو مرتبه گنبدْ نما گرفت

گفتم سلام حضرت احسان بی کران
در سایه سار مهر تو دیدم دعا گرفت 

فرصت برای عرض حوائج نمیدهی
چیزی نگفته حاجت خود را گدا گرفت

آه ای جوان آل علی روضه ی تورا 
باید که از مدینه و از کربلا  گرفت

مانند مادرت به زمین خورده ای اگر
زهر جفا رسید و توان از شما گرفت

صورت مکش به خاک زمین،  نور عالمین
از موی خاکی ات دل عرش خدا گرفت

فریاد العطش که کشیدی تو از جگر
با سوز ناله ات همه عالم عزا گرفت

هی دست و پا زدی وسط هلهله ... فقط 
مادر بخاطرت  دم واغربتا گرفت

از آه و ناله ات شده این حجره کربلا
گفتی حسین و گریه امان تو را گرفت

[][][][][][][][][]

ذکرش خدا خدا ... که همان دم  سنان رسید
با نیزه راه صحبت او را چرا گرفت؟

والشِّمرُ جالسٌ... سر او را ز پیکرش
با ضربه های خنجر کند از قفا گرفت

  • سه شنبه
  • 18
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 12:37
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران