بیقراره بیقراره 
از دلش فقط خداس ، که خبر داره 
عمریه چشم ترش ، شبا بیداره 
داره چشماشو علی ، روی هم میذاره 
علی رو اون روز کشتن 
که در خونه ش ، آتیش به پا کردن 
سرو صدا کردن ، فاطمه شو کشتن 
علی رو اون روز کشتن 
که در خونه ش ، اراذل و اوباش 
اونم جلو چشماش ، فاطمه شو کشتن 
قلبش یه عمره ، تو آتیشه
حیدر دیگه داره ، راحت میشه 
اول مظلوم ای آقام ای آقام 
بیقراره بی قراره
علی سه ساله نگاش ، داره می باره 
تو دلش هزار غم و ، غصه ها داره 
عزاداره روضه ی  ، داغیه مسماره 
علی رو اون روز کشتن 
که توی خونه ش ، فاطمه شو میزد
با یه غلاف نامرد  ، محسنشو کشتن 
علی رو اون روز کشتن 
که توی خونه ش ، یه بی حیا داد زد 
تا زهرا  افتاد زد ، محسنشو کشتن 
روضه ی سنگو ، بار شیشه 
حیدر دیگه داره ، راحت میشه
اول مظلوم ای آقام ای آقام
                    
                    
                
                - سه شنبه
- 18
- مهر
- 1402
- ساعت
- 13:4
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
- 
                            حسین رحمانی

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه