• چهارشنبه 19 اردیبهشت 03

 حسین رحمانی

مسمط مدح و مناجات حضرت علی علیه السلام -(سرود نم نم باران ، شفای درد بیماران )

105

سرود  نم نم باران ، شفای درد بیماران 
امید ما گرفتاران ، و نور چشم بیداران
به منشور سبکباران  ، نوشته خون دلداران
علی مقصد علی راهست ، علی مولای دوران ها 

به نص آیه ی قرآن ، بخوان از  انما ، انسان 
از آن ایثار بی پایان ، از آن سر تا به پا ایمان 
بگویید ای مسلمانان ، که بوده مصطفی را جان ؟
بجز حیدر امیری که  ، به قربانش همه جان ها

نوشتم خط به خط حیدر ، امیر ما فقط حیدر 
گرفت از حق سمت حیدر ، بود حد وسط حیدر 
وَ حسن عاقبت حیدر  ،  به شعرم  منقبت حیدر 
که اسمش آبرو داده ، به بی باری  دیوان ها 

دبیر علم الاسما ، همان نقطه به زیر با
همان پیدای نا پیدا ، سلونی گفته بی پروا
امیر العشق بی همتا ، قرار سینه ی زهرا 
بود حیدر همان آقا  ، که بوده شیر میدان ها

به منبر نطق کوبنده ، به میدان شیر غرنده 
خدا را بهترین بنده ، دلیل گریه و خنده 
گذشته ، حال و آینده ،  همان دولت که پاینده ...
...بُوَد... تنها علی بوده ، غلامش جمله سلطان ها 

یل خیبر یل خندق ، همیشه  فاتح مطلق 
 تجلیگاه ذکر حق ، نبی داده به او بیرق
نشد نام علی  منشق ، که بوده از خدا از حق
خدا نامش علی باشد ، دلیل آمد به اتقان ها 

نه صوفی ام نه غالی ام ، نه مست لا ابالی ام 
فقط  با دست خالی ام ، گدای این حوالی ام 
که او داده تعالی ام ،  دلیل حال عالی ام 
همین نادعلی باشد ، دوای ما پریشان ها 

علی هم مرد میدان است ، علی هم رعد و طوفان است
علی هم  شیریزدان است  ، علی هم شاه مردان است 
عذابی بر لیئمان است ، پناهی بر یتیمان است
نه تنها شیعه . او باشد ، برای کل انسان ها 

علی حاکم علی رهبر ، علی عارف علی دلبر
علی  ساقی علی کوثر ، علی حیدر  علی صفدر
علی میزان علی  محشر ، علی سردار علی سرور 
قلم حیران و سرگردان ، برای ثبت عنوان ها 

علی معراج و اوادنا ، علی والا علی اعلا 
علی دنیا علی عقبا ، علی امروز و هم فردا 
علی ساقی اعطینا ، علی احمد علی زهرا 
علی آغاز هر آغاز ، علی پایان پایان ها

سرم افتاده پای او ، به عین و لام و یای او 
به حسن دلربای او ، اسیرم بر وفای او 
پریدم در هوای او ، به ایوان طلای او 
نجف ایوان زیبایش ، بود آقای ایوان ها 

نجف شهر پیمبرها ، نجف رویای دلبرها
نجف لبریز باورها ، نجف بانی  منبرها
نجف مستی ساغرها ، نجف میعاد نوکرها
نجف خورشید تابان است ، میان کل استان ها 

علی گفتم جواب آمد ، ثواب بی حساب آمد 
علی گفتم کتاب آمد ، به جانم  انقلاب آمد 
به میخانه شراب آمد ، شرابی ناب ناب آمد 
خراب جام حیدر که ، ندارد بیم ویران ها 

منم آباد ویرانش ، گدای لقمه ی نانش
سگی بین خیابانش ، و یا خار بیابانش
که چسبیده به دامانش، الهی که به قربانش
همیشه او گرفته دست ، زما آلوده دامان ها 

علی روح شجاعت را ، علی راه سیاست را
علی تقوا و غیرت را ، علی عشق شهادت را 
علی نور عبادت را ، علی گنج سعادت را 
نشان داده که در  ظلمت ، بماند نور ایمان ها 

کلام او همه نور است ، دو چشم منکرش کور است
مرا از عشق منظور است ، مرا در سر اگر شور است
بلا با ذکر او دور است ،  بساط عاشقی جور است 
علی گفتم علی گفتم ، میان شور باران ها 

پناه بی کسان حیدر ، ستون آسمان حیدر 
شکوه بیکران حیدر ، امیر عاشقان حیدر 
به هر جا هر زمان حیدر ، بخوان ایدل بخوان حیدر 
بود در ذکر یا حیدر ، همه دارو و درمان ها 

علی عدل و علی دادست ، علی عبدی که آزاده ست
علی روزی ما داده ست ، ملک با ذکر او شاد است
لباس او اگر ساده ست ، جهان بر پایش افتاده است
ببین در وصله ی کفشش ، زعامت ها و عرفان ها

خدا را مظهر تام است ، که مدحش غرق ابهام است 
علی اصل است و اسلام است، علی حسن سرانجام است
علی آن رحمت عام است ، علی زیباترین نام است 
نباشد بهتر از نامش ، بدانید ای مسلمان ها

علی آنکه حسن دارد ، به عرش الله وطن دارد 
به چاهش صد سخن دارد ، دو گل بین چمن دارد
غم و درد و محن دارد، حسین بی کفن دارد 
به زینب داده صبرش را ، که شد غالب به بحران ها

شهامت در سرا پایش ، بدون ترس دنیایش
علی آنکه تماشایش ، گرفته جان اعدایش
ولی با داغ زهرایش ، نمانده قوت و نایش
امان از غربت حیدر ، امان از داغ هجران ها 

نگاهم کن گرفتارم ، غریبم بی کس و کارم 
گنهکارم اگر خارم ، زبان الکنی دارم 
به هر دفتر به اشعارم ، نوشتم من تو را دارم 
مرا حب تو سرمایه ست ، به روز وضع میزان ها

  • چهارشنبه
  • 19
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 13:12
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران