مهدی مهدی
پسرم بیا کناره بسترم
مهدی مهدی
می سوزه از زهر کین پاتا سرم
مهدی مهدی
پسرم لحظه های اخرمه
مهدی مهدی
رولبم رو ضه های مادرمه
بی هوا زد
از جفا زد
در و کندش با لگد از جاشو
می دید حیدر
با چشه تر
میونه اتیش و دود زهراشو
چادری سوخت
معجری سوخت
میونه اتیش و دود بال و پری سوخت
اخ دری سوخت
مادری سوخت
به دنیا نیومده یک پسری سوخت
مهدی مهدی
بیا قرص قمرم ای بابا
مهدی مهدی
از عطش شعله ورم ای بابا
مهدی مهدی
لحظه های اخرم ای بابا
مهدی مهدی
یاد دیوارو درم ای بابا
پر مادر
سر مادر
توی شعله ها می سوخت معجر مادر
قنفد اومد
پست نامرد
تو کوچه مادرمون و خیلی بد زد
دل شکسته
زارو خسته
حیدر رو بردن ولی با دست بسته
پیشه زهرا
تنه مولا
رو زمین کشیده شد اه و واویلا
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:34
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه