در سن کودکی از غصه پیرشدی
از زندگی این دنیا تو سیر شدی
در سن کودکی موی تو شد سپید
از داغه مادرت پشتت ز غم خمید
ای حسن جا ن ای حسن جان
ای حسن جانم ای حسن جان
زانو بغل نکن هی اه نکش حسن
تقصیر تو که نیست زهرا و می زدن
تقصیر تو که نیست مادر پرش شکست
در بین کوچه ها دیدی سرش شکست
ای حسن جان ای حسن جان
ای حسن جانم حسن جان
در کوچه ها به تو زخمه جگر زدن
نامردا مادرو پیشه پسر زدن
دیدی که مادرت افتاده بر زمین
دیدی که افتاده زهرا با سر زمین
ای حسن جان ای حسن جان
ای حسن جانم حسن جان
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:59
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه