بقیع برات حرم می سازیم
چهار تا شبیه هم می سازیم
خیابون عشق و
حرم تا به حرم می سازیم
اونجا باب الکرم می سازیم
اخرش روزی
دسته مهندسای ایرانی
بقیع می شه صاحب ایوانی
ای جانم
اخرش روزی
توی بقیع سینه زنی می شه
ذکر حسن جان علنی می شه
ای جانم
دیده ها دریا می شه روزی
از سینه غم پا می شه روزی
به دست اقامون
درای صهن وا می شی روزی
بقیع چه غوغا می شه روزی
اخرش روزی
بقیع برا تو می سازیم گنید
قشنگ تر از کربلاو مشهد
ای جانم
اخرش روزی
بقیع تورو دوباره می سازیم
برای تو مناره می سازیم
ای جانم
کاشکی کبوتر تو بودم
همیشه محضر تو بودم
کاشکی منم فرش
قبر مطهر تو بودم
همیشه در بر تو بودم
کاشکی من اقا
غبار خاک پای تو بودم ن
نوکر نوکرای تو بودم
حسن جان
کاشکی من اقا
فدای چشمای ترت بودم
سپر برای مادرت بودم
حسن جان
- چهارشنبه
- 19
- مهر
- 1402
- ساعت
- 16:18
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه