چهل روزه
به سینه داغ تو دارم
چهل روزه
شده گریه فقط کارم
چهل روزه
برادر تازیون خردم
چهل روزه
کتک از این و اون خردم
چهل روزه
چه زجرایی کشیدم من
چهل روزه
پی ناقه دویدم من
حسین جانم. حسین جانم حسین جانم
چهل روزه
سرتو روی نی دیدم
خبر داری
حسینم بزم می دیدم
چهل روزه
پیش چشم عوام بود م
چهل روزه
حسین تو ازدحام بودم
حسین جانم 2
چهل روزه
به دنبال سرت بودم
چهل روزه
که پیشه حنجرت بودم
حسین جانم. حسین جانم. حسین جانم
خودم دیدم ن
تنت را پشت و رو می کرد
به پهلویت
وقتی نیزه فرو می کرد
خودم دیدم
به هم پیوسته بودن که
به دور تو
همه صف بسته بودن که
حسین جانم 2
خودم دیدم
که افتادی توی گودال
خودم دیدم
تن تو می شدش پامال
حسین جانم. حسین جانم. حسین جانم
خودم دیدم
جلوی چشمای زهرا
خودم دیدم
نشست رو سینه ات باپا
حسین جانم
خودم دیدم
کشیدش وقتی خنجر رو
خودم دیدم
بریدش از قفا سر رو
حسین جانم
خودم دیدم
می ریخت رو صحرا خونه تو
خودم دیدم
شکستش استخونه تو
حسین جانم. حسین جانم حسین جانم
به قلم
کربلایی رضا نصابی
کربلایی مجید مراد زاده
- شنبه
- 22
- مهر
- 1402
- ساعت
- 19:49
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا نصابی
ارسال دیدگاه