بند اول✅
ماه رمضونه و
دل حالی بحالی
بابا دم اذان
جات پیشمه خالی
او ن لحظه های آخر
که زل زدم توی چشات
بهم گفتی بر میگردم
هنوز تو گوشمه اون صدات
نیومدی و هنوزم
چشای خیسم به راته
تنها دل خوشیم باباجون
عکسی که دارم باهاته 2
با یاده تو
سفره افطار می چینم
بخاطر دلتنگیام
کنار عکسات میشینم
یادقدیم
که تو میبوسیدی سرم
مامان میبوسه و میگه
قبول باشه ای دخترم
(امون ای دل امون ای دل
امون ازین یتیمی)8
بند دوم✅
مرحمی تو بذار
رو دل مادرم
از دل مامانیم
من باخبرم۲
روحش شده زخمی و
حال دلش خرابه
دنیای بی تو بابا
سخته براش عذابه
سر مزار یا تو خلوت
با تو هی زبون میگیره
یه شب برات اشک نریزه
خواب به چشاش نمیره۲
خسته شده
از طعنه های آدما
از مردمی که هی میگن
برای پول رفتید شما
هروقتی که
دلگیره از این جمله ها
با صد هزار غصه و غم
میاد مزار شهدا...
امون ای دل۲
امون ازین یتیمی۸
بند سوم✅
تا میگیره دلم
واسه تو بهونه
مامانی واسه من
باز روضه میخونه۲
روضه برام میخونه
از غصه ی یه دختر
داره میخونه واسم
روضه ی تشت و یک سر
یک بچه سه ساله
که سهم اون سیلی شده
(دومنشو سوزوندنو
صورت اون نیلی شده)۲
سر رو گرفت
از غصه خالی کرد دلو
دونه دونه بوسید همه
زخمای صورتو گلو
نیمه ی شب
زخما رو حس کرد و شمرد
با داغ رگ های گلو
آخرشم دق کردومرد....
امون ای دل ۲
امون ازین یتیمی۸
- شنبه
- 22
- مهر
- 1402
- ساعت
- 22:56
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه