• سه شنبه 4 دی 03


زیارت کربلا -(کم دیده بودم لحظه های اینچنینی)

139

کم دیده بودم لحظه های اینچنینی
چشمان خیسش غرق دیدار حرم بود
در خانه پشت جعبه جادو نشسته
اما دلش در بین زوار حرم بود
همچون کبوتر عاشق گلدسته ها و...
روی لبش تمجید معمار حرم بود
بید دلش کم لرزه بود و با تحمل  
این لرزش و این گریه آثار حرم بود
روی دلش گویی غم عالم نشسته
روی دلش انگار ، آوار حرم بود
جسمش درون خانه و روحش گمانم
چون سائلی در کنج دیوار حرم بود
تجویز دکتر بهر قلبش بی اثر بود
چون که دلش دربند و بیمار حرم بود
از بچگی در یاد دارم که همیشه
او در دلش دائم عزادار حرم بود
در مشکلات و هر گرفتاری لبانش
مشغول ذکر یا علمدار حرم بود
با ذکر این روضه همیشه گریه میکرد
روی زمین دست سپه دار حرم بود
شمشیر بر سر تیر بر مشک و دوچشمش
از بس خجالت داشت خونبار حرم بود
جسمش کنار نهر علقم ماند و راسش
بر روی نیزه بین نیزار حرم بود

  • شنبه
  • 22
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 23:39
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران