تو مث بارونی
خوب و بد نداری وقت رحمتت
تو مث دریایی
کسی پی نمیبره به وسعتت
تو شبیه کوهی
که زبونزده جلال و شوکتت
ای نور ازل
تو مُهر اطاعتی و مِهر بی بدل
عشق تو مثَل
کی خاک قدمهاتو بگیرمتوبغل
دستای نوکرت بازم پیشت درازه
اسم تو به دلم میده یه جوون تازه
هر کی باشه گدات همیشه سرفرازه
ام ابیها یا زهرا س
بند دوم
تو دعا کردی که
ریشه زد عشق علی توی گلم
تو اجازه دادی
که حسینت بشه ارباب دلم
آرزومه روزی
ببینم مزارتو مقابلم
پابند توام
من نوکر نوکرای فرزند توام
دربندتوام
محتاج نگاه تو و لبخند توام
چادر وصله دار تو پناهه عشقه
نگاه تو به نوکرا نگاهه عشقه
گریه ی ما برای تو گواهه عشقه
ام ابیها یا زهرا س
بندسوم
تونشونم دادی
واسه حق جونمو باید بذارم
منِ نوکرباید
به همه نشون بدم دوست دارم
همه ی دنیامو
به تو و دعای تو بدهکارم
بانوی بهشت
میپیچه شمیم رحمتت توی بهشت
ای بوی بهشت
بی عشق تو من خط میکشم روی بهشت
بردن اسم تو شده ذکر سجودم
خورده گره با نفس تو تارو پودم
اگه نبودی بخدا منم نبودم
ام ابیها یا زهرا(س)
- یکشنبه
- 23
- مهر
- 1402
- ساعت
- 12:41
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه