سفره روضت از قدیم
یه دنیا حاجت داده
کرامتت منو به این
گدایی عادت داده
چه سفره ی پر برکتی داری
که شهرتش پیچیده تو دنیا
چشم امید من به اون سفره ست
که نونشو خورده بنی الزهرا
بوده رضای زهرا
تو زندگی ملاکت
ای مادر علمدار
رحمت به شیر پاکت
مدد یا ام البنین ۸
بند دوم
جزتو نمیتونه کسی
بیاد به جای زهرا
کی مثل تو دوا میشه
به زخم قلب مولا
توی نبود فاطمه جز تو
کی میتونه دلدار حیدر شه
برا یتیمای علی آخه
کی غیرتو میتونه مادر شه
باجون و دل همیشه
بودی کنیز زهرا
چارتا گلت فدا شد
واسه عزیز زهرا
مدد یا ام البنین
بند سوم
این نفسای آخری
درسته که بی جونی
با این صدای بی رمق
دوباره روضه خونی
دوباره خیسه گوشه چشات
توون نداری خیلی بی حالی
تو لحظه های آخر عمرت
به یاد روضه های گودالی
افتاده زیر مرکب
جسم عزیز حیدر
زینب با ناله میگه
ای وای غریب مادر
- یکشنبه
- 23
- مهر
- 1402
- ساعت
- 15:40
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مرتضی سراوانی گرگانی
ارسال دیدگاه