ببین چه حالی ام ، ببین چه مضطرم
ای پادشاه حُسن ، ای حضرت کَرَم
دریغ نکن دیگه ، نگاهتو ازم
همین برام بسه ، که دورم از حرم
از بس به لطف و مهربونی دادی عادتم
که مطمئن شدم همیشه زیر سایَتَم
دیگه سر اومده به خدا جام صبر من
پس کی میشه مُقَدَّر آقا جون زیارتم
آقا جون لَنگ یه نگام / دیگه دوری بسه برام
میترسم که بمیرم و / آخرش پیش تو نَیام
آقام آقام آقام حسین ۴
فقط به این امید ، من زنده ام آقا
که عاقبت یه روز ، بِرَم به کربلا
تو رو به دخترت ، رقیه جان قسم
یه کاری کن برا ، حرم نرفته ها
من فطرس شکسته پرم تو پرم بده
دارو و مرهمی واسه چشم ترم بده
راه علاجی نیست یه کم آروم بشه دلم
دار و ندارمو بگیر و جاش حرم بده
مثل تشنه که پیِ آب / میبینه دنیا رو سراب
به دیدار حرم تو / راضی ام حتی توی خواب
آقام آقام آقام حسین ۴
دلم گرفته و ، یه بُغضه توو گلوم
اگه حرم نیام ، که میره آبروم
کی میرسه آقا ، روز وصال من
درای رحمتت ، کی وامیشه به روم
عشق تو جاریه توو رگ و خونم ای حسین
از خوان تو رسیده آب و نونم ای حسین
دادی توو قتلگاه به همه درس بندگی
یکتا پرستیمو به تو مدیونم ای حسین
به ساحتت سلام حسین / نوکرتم امام حسین
با هیچ کی کاری ندارم / ازت حرم میخوام حسین
آقام آقام آقام حسین ۴
- چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1402
- ساعت
- 14:0
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه