بیاید کنار هم ، یه کم صفا کنیم
دل و رَوونه ی ، کرببلا کنیم
کاش بیاد یه شب منم توو بارون / بی سامون
زیر قُبّه ی تو باشم مهمون
ای به درد بی کسی هام درمون / آقا جون
یه شب جمعه منم کن دعوت / بی علّت
می‌کِشم از تو آقا جون منّت
زیر پرچم تو دارم والله / امنیّت
جان حسین ۳ حسین جان
خوش به سعادتش ، اونی که کربلاست
میگن که زائرِ ، تو زائر خداست
دستم و بگیر به جان زهرا / مولانا
از دَرِت رَدَم نکن ای آقا
اربعین منم ببر با خوبات / کربلا
نزن آتیش به دل محزون و / بی تابم
جان مادرت حسین دریابم
عبد درگاه توأم تا زندم / اربابم
جان حسین ۳ حسین جان
فدای تو بشم ، ای بهترین رفیق
چی میشه که منم ، بیام توو اون طریق
الهی یه روزی قربون تو / آقاشَم
کاش منم یه روزی لایق باشم
که شبیه قطره ای راهیِ / دریاشم
این روزا همش با فکر دوری / درگیرم
کاش همیشه باشی توو تقدیرم
ای خدا من بی حسین زهرا / می‌میرم
جان حسین ۳ حسین جان
تمام زندگیم ، یه جا فدای تو
کی می‌رسم حسین ، به کربلای تو
ای تموم هستی و اُمّیدم / ای آقام
نذار آخرش بمیرم ناکام!
کاشکه زودتر بگذره تلخیِ / این ایّام
ندارم طاقت این دوری و / این هجران
نظری کن یا قدیم الاحسان
دستمو رها کنی می‌میرم / آقا جان
جان حسین ۳ حسین جان
- چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1402
- ساعت
- 14:54
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه