زخمای قلبم دلیلِ ، بُغض توی صدامه
نزدیک چِل ساله گریه ، مهمون دیده هامه
همیشه اوضاعم اینه ، خیلی سخته خدایی
روضه ها لحظه به لحظه ، میشه واسم تداعی
نداره پایانی / مصیبت و دردام
میون یک گودال / خلاصه شد دنیام
هنوز عزاداره / غروب عاشورام
گریون حسین - شدم هر روز و شب 
گریه میکنم - برا عمّه زینب (۲)
یا زین العباد علی جانم جانم ۳
هر دفه بیدار شدم یا ، خوابیدم گریه کردم
به یاد لبهای تشنه ش ، آب دیدم گریه کردم
ارثیه از عمه دارم ، این اشک و سوز و آه و
چشم که میبندم میبینم ، گودال قتلگاهو
روضه ی گودال و / سقای تشنه لب
باعثِ اشکای / چشمامه روز و شب 
هر نفسم ذکر / حُسینه و زینب
جونم نذر اون - شهید تشنه لب 
گریه میکنم - برا عمّه زینب (۲)
یا زین العباد علی جانم جانم ۳
نزدیک چِل ساله دارم ، میمیرم گاه و بیگاه 
جونمو مدیون عمه ، زینب هستم به والله
منو هم مانند عمه ، پیرم کردن سرانجام
علّت مرگم همینه ، الشام ، الشامُ و الشام
کوچه و بازارش / هر شبه کابوسم
اسارتِ ناموس / نبود توو قاموسم 
چهل ساله با این / فاجعه مأنوسم
ذکر یا حسین - فقط دارم رو لب
گریه میکنم - برا عمّه زینب (۲)
یا زین العباد علی جانم جانم ۳
                    
                    
                
                - چهارشنبه
- 26
- مهر
- 1402
- ساعت
- 14:56
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
- 
                            بهمن عظیمی

 
                 
                 
                
                 
  
   
  
  
  
  
  
  
                                 
                                 
                                 
                                 
                                 
                                
 
     
     
     
     
                
                
ارسال دیدگاه