• دوشنبه 3 دی 03

 بهمن عظیمی

شور کاروان اسرا -(بیاید بریم با هم ، یه سر به شهر شام)

204

بیاید بریم با هم ، یه سر به شهر شام 
بریم توو کوچه هاش ، میون ازدحام 
اسیرِ دستِ یه مُشت نامرد و / اَلواته
خانومی که عمّه ی ساداته
سه روزه که پُشت دروازه ی / ساعاته 
غمِ عالَمو میونِ قلبش / حَل کردن
خانومِ ما رو مُعَطَّل کردن
پای بچه‌ها رو پُر زخم و تا/وَل کردن
جان حسین ۳ حسین جان



گریه کنید فقط ، به حالِ شاه دین 
فدای غصه هات ، یا زین العابدین 
همه ی شهر و که آذین بستن / رقصیدن
دورِ سرهای به نی چرخیدن
پیش زینب رقص شادی کردن / خندیدن 
بد سوزوندن جگر زینب رو / هر گونه 
از غمش دِلا چه بی سامونه
غیرت اللهِ حسین رو نیزه / گریونه
جان حسین ۳ حسین جان 



به فکر غصه هات ، یک نفرم نبود
امان از روضه ی ، محله ی یهود 
بمیرم برای تنهایی هات / ای آقام
تو رو با سنگ می‌زدن از رو بام
بدجوری قلبتو سوزوندن توو / شهر شام 
ناموس خدا رو دادن آزار / اون اشرار
خواهرِ عبّاس و چشم انظار؟!
زن و بچه ی حسین و بُردن / توو بازار
جان حسین ۳ حسین جان 

  • چهارشنبه
  • 26
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 14:59
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 1.46 MB
تعداد بازپخش 6
تاریخ بارگذاری چهارشنبه 26 مهر 1402 11:29

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران