• پنج شنبه 1 آذر 03

 محسن حنیفی

حضرت رقیه(س) -(گریستم که از این دیده خواب را بِبَرند)

103

گریستم که از این دیده خواب را بِبَرند
گلایه ی دلِ از غصه آب را ببرند

شدند فطرس کوی تو چند قطره ی اشک
که از خرابه سلام و جواب را ببرند

شنیده ام که سرت می رود به سوی نجف!
به محضر نجف، این دُرِّ ناب را ببرند

بگو به ابر، بیاید شبانه گریه کنیم
که از کنار تنت آفتاب را ببرند

ببین که از وسط ازدحام این مردم
چگونه آیه ی نور و حجاب را ببرند

نخواه نیزه و طشت و تنور، این شب ها
به جای دامن من این ثواب را ببرند

شبیه کوثر و زمزم چقدر آب شدم
که از کنار سر تو شراب را ببرند

بگو که نیزه عباس را علم بکنند
که از میان حرم اضطراب را ببرند

من از حیات بدون تو دست خواهم شست
که از محاسن پاکت خضاب را ببرند

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 10:25
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران