دوباره اجازه دادی - تا برای تو گریه کنم
دوباره یه فرصت دادی - اشکامو بهت هدیه کنم
به اذن مادرت مشکیمو تنم کردم
سر سال اومدم تا باز ببندم عهدم
با این قلب پر دردم
پیچیده صدای مادرت ای وای / بریدن حنجرت ای وای / حالش پریشونه
روضه میخونه تشنه بودی ای وای / زیر دشنه بودی ای وای / چشماش گریونه
ای وای عزیزم حسین ۴
چشامو رو هم میذارم - واسه ی غریبیت میبارم
دار و ندارم رو واست - تا آخر عمرم میارم
همین که مادرت روضه هاتو میخونه
دلِ عالم رو با پرهنت میلرزونه
پیرهنی که پُر خونه
کشیده توو آغوشش میگه ای وای / معلومه از ردِ نعلا / موندی زیر مرکب
سه روز روی خاکا بود تنت ای وای / روی نی رفت سرت ای وای / وای از دل زینب
ای وای عزیزم حسین ۴
- پنج شنبه
- 27
- مهر
- 1402
- ساعت
- 10:50
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
داود قاضی
ارسال دیدگاه