برو که دیره
ولی یه کاری کن دلم آروم بگیره
معجزهای کن که داره زینب میمیره
برو که دیره
محاسنت رو دست کشیدم جای مادر
به نیتش بوسیدم از گودیِ حنجر
میدونی خاطِرت برام چقد عزیزه
الهی موهات هیچ موقع (به هم نریزه) ۳
سالار زینب
اگه مثه ابر بهار میباره زینب
قَدِ تموم آسمون غم داره زینب
سالار زینب
سرت رو رو شونهم بذار داداش یه لحظه
همین سری که میزنن فردا رو نیزه
بزار رو چادرم باشه عطر داداشم
میخوام که توو نماز شب (یاد تو باشم) ۳
اون سَرو رعنا
با من وداع نکرده رفت به سمت دریا
دستتو میبوسم جای دستای سقا
اون سَرو رعنا
کاشکی میشد انگشترت رو در بیاری
یا پیرهنو به من میدادی یادگاری
دورَت کنن توو ازدحام چکار کنم من؟
غارت بشی جلو چشام (چکار کنم من؟) ۳
- پنج شنبه
- 27
- مهر
- 1402
- ساعت
- 16:59
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه