• دوشنبه 3 دی 03

 بهمن عظیمی

واحد شهادت حضرت علی اکبر(ع) -(یوسفم دیدی چطور کار تو هم کشید به صحرا ...)

516

یوسفم دیدی چطور کار تو هم کشید به صحرا ...
دستِ شمشیر با سخاوت جسمتو بخشید به صحرا!
مثل یه تسبیح پاره از زمین باید جَمِت کرد!
روز و شب گریه به وضعیت جسمِ مُبهمِت کرد!
تو رو کشتن
جلو چشام با اینهمه شمشیر 
زدن دو تا هدف رو با یک تیر!
هم تو زمین خوردی و هم من
می‌دونستن
می‌سوزه از غم جگرش بابا
می‌میره بعد از پسرش بابا
که وحشیانه تو رو کُشتن
می‌میره مادرت لیلا / علیِ اکبر بابا
علی جانم علی جانم ۲



یوسفم گرگای صحرا کردن آخر ارباً اربات
میشه تعداد یه لشکر رو شمرد از روی زخمات!
دست خالی برنگشته یک نفر از پیش جسمت
از تو هیچ چیزی نَمونده دیگه بابا غیرِ اِسمت!
با اینکه تو
شبیه ترین بودی به پیغمبر 
ریختن سرت تموم این لشکر 
برای غارت و تَصَرُّف
مثِ خیرات
جلو چشای گریون بابا
تن تو رو میون این صحرا
به هم دیگه کردن تعارف
امان از این غم عظمی / علیِ اکبر بابا
علی جانم علی جانم ۲

  • پنج شنبه
  • 27
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 17:13
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید


حجم فایل 588.86 KB
تعداد بازپخش 12
تاریخ بارگذاری پنج شنبه 27 مهر 1402 13:43

ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران