اشک تو خنجری به / این دل بی شکیبه
من مگه مُرده باشم / بگن حسین غریبه
غمت نباشه - تا وقتی هستم
نمیذارم احساس تنهایی کنی تو
فقط یه خواهش - دارم و میخوام
دوباره در حق من آقایی کنی تو!
حسین مظلوم ۴
برای آخرین بار / ازت یه چیزی میخوام
اجازه ی شهادت / بده به نوجوونام
میخوام که امروز - هردو فداشن
نذار خجالت زده از شرمندگیم شم
اذن شهادت - بده به اونا
بذار بسوزه جگرم، با تو سهیم شم
حسین مظلوم ۴
خداروشکر به آخر / رسیدش این رسالت
میون خیمه موندم / تا نکشی خجالت
شبیه حال و - هوای چشمات
هوای چشمونم فقط هوای گریه ست
برداشتی بار و - از شونه ی من
حالا دیگه همه حواسم به رقیه ست!
حسین مظلوم ۴
- پنج شنبه
- 27
- مهر
- 1402
- ساعت
- 21:45
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه