توو هیئتا دوباره / بال ملک شده فرش
پیرهن خونیو باز / زهرا آورده توو عرش
اگه یه عمره - هر روز و هر شب
اشک چشای عاشق از دیده روونه
هزار و چارصد - ساله که زهرا
داره میون قتلگاه روضه میخونه
ای جان حسین جان ۴
از سفره ی حسینه / برکت زندگیمون
به خاطر حسینه / ما حتی بندگیمون!
عشق و محبت - شبیه یک رود
رو به کویر زندگیمون جاری میشه
اشک چشامون - دائم میریزه
این روضه ها هیچ موقع تکراری نمیشه
ای جان حسین جان ۴
عاشق میدونه اینو / دلبر فقط حسینه
اونکه میگیره دستِ / نوکر فقط حسینه
هیچ جای دنیا - کسی ندیده
ارباب برای نوکرش واکنه آغوش
به لطف زهرا - نور نگاهش
اِلی الَابد توی دلم نمیشه خاموش
ای جان حسین جان ۴
- پنج شنبه
- 27
- مهر
- 1402
- ساعت
- 21:48
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
بهمن عظیمی
ارسال دیدگاه