• دوشنبه 14 آبان 03


مناجات ماه مبارک رمضان -(گر بنا نیست که نوبت به گدایان برسد)

143

گر بنا نیست که نوبت به گدایان برسد
چه نیازی که دگر این همه مهمان برسد؟

چند روز است که من پشت درم، رحم کنید
یک نفر نیست به داد من گریان برسد؟!

گاهگاهی به خودم گریه کنان می‌گویم
کار و بار تو بنا نیست به سامان برسد

آنکه یک شهر، در خانه به رویش بستند
بهتر آن است که با حال پریشان برسد

دامن لطف شما، قسمت هرکس نشود
کاش این دست بر آن گوشه دامان برسد

من برای همه‌ی شهر، حرم می‌گیرم
بگذارید که پایم به خراسان برسد

دوست دارم دم آخر که شهادت خواندم
قبل رفتن به لبم ذکر «رضا جان» برسد

یاد آقای خراسان، دو سه خط روضه بخوان
و ثوابی هم اگر هست، به ریّان برسد:

داشت میگفت: کمی آب ... که خنجر نگذاشت
سخن حنجر خشکیده به پایان برسد ...

فکر می‌کرد کسی، آن حرم پرده نشین
نزد تو، گریه کنان ... پاره گریبان برسد؟!

خواهرت رفت ولی موقع رفتن میگفت:
یک نفر کاش به داد تن عریان برسد

رضا نظاری

  • جمعه
  • 28
  • مهر
  • 1402
  • ساعت
  • 11:58
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران