حاجت گرفته
این رو سیاهی که ازت - مُهلت گرفته
میخواد باهات - صحبت کنه - لکنت گرفته
چون میدونه - باغ دلش - آفت گرفته
من که میدونم / پروندهی من
پیش تو بازه / شرمندهام
توو دنیا فقط / یکی مثل تو
با من میسازه / شرمندهام
تو باشی دل - مُردگیم اِحیا میشه (بیا و برگرد ۲)
تو باشی هر - کویری دریا میشه (بیا و برگرد ۲)
آخرِ ساله
منتظرت رو میبینی؟ - بی پر و باله
این خسته رو - به این و اون - نَده حواله
خودت نگاهی کن که تو - چشمات زلاله
هر جایی رفتم / که تو نبودی
خیری ندیدم / عزیزِ دل
دورامو زدم / از همه جز تو
دیگه بُریدم / عزیزِ دل
قنوتِ من! - غریبهی آشنا (بیا و برگرد ۲)
من تو را خواستم - بعد هر ربّنا (بیا و برگرد ۲)
منم غلامت
لحظه شماری میکنم - برا قیامِت
قربون اشک - و روضهی - هر صبح و شامِت
فدای سمتِ کربلا - عرض سلامِت
ندیدم تو رو / اما توو هیأت
من نور تو رو / حس میکنم
بیشتر از هر وقت / شب تاسوعا
حضور تو رو / حس میکنم
به عطشِ - غنچههایِ گل یاس (بیا و برگرد ۲)
به اضطرابِ - خیمه بعد عباس (بیا و برگرد ۲)
به دستایِ - بُریدهی اباالفضل (بیا و برگرد ۲)
به اَبروی -دریدهی اباالفضل (بیا و برگرد ۲)
- جمعه
- 28
- مهر
- 1402
- ساعت
- 12:2
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه