اگه ثمر داشتم - قرص قمر داشتم
فدا سر حسین اگه چارتا پسر داشتم
همیشه غم داشتم - قامت خم داشتم
شرمندهٔ فاطمهام قربونی کم داشتم
همیشه غم داشتم - قربونی کم داشتم
نگید شبش قمر نداره
ام البنین پسر نداره
فقط بگید عزیز زهرا / مادر نداره
اولادی - و من تحت الخضری
به فدای - ابی عبدالله ۳
وقتی بشیر اومد - زینبِ پیر اومد
هشتاد و چارتا زن و بچهٔ اسیر اومد
قلبمو آزردن - تا مشکو آوردن
فهمیدم از صورتاشون خیلی کتک خوردن
قلبمو آزردن - دیدم کتک خوردن
دیدم قدش خمیده زینب
نمیدونم چی دیده زینب
میگن که زیر دست و پا بود / امید زینب
کاشکی زیر - شمشیرا بودم
من به جای - ابی عبدالله
به فدای - ابی عبدالله ۲
اولادی - و من تحت الخضری
به فدای - ابی عبدالله ۳
خونه خراب میشم - بدجوری آب میشم
وقتی که روبرو با چشمای رباب میشم
با اینکه غم داره - به روم نمیاره
تقصیر عباس منه نداره شیرخواره
یه دنیا غم داره - نداره شیرخواره
سکینه گفت عمو که جون داد
خجالتش نرفته از یاد
هر جا می دید من و رباب رو / از نی می افتاد
روز و شب - میخونم از داغِ
کربلای - ابی عبدالله ۳
اولادی - و من تحت الخضری
به فدای - ابی عبدالله ۳
- پنج شنبه
- 4
- آبان
- 1402
- ساعت
- 13:51
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
محمد بیابانی
ارسال دیدگاه