باز عطر نسيم مى آيد
بوى يار كريم مى آيد
در ميخانه باز مى گردد
وقت فيض از نماز مى گردد
پسرى آمده پيمبر رو
غنچه اى آمده بهشتى بو
نور پنهان و منجلى باشد
او طلوع مه على باشد
شجر طيبه ثمر داده
به شه سجده ها پسر داده
گر بيايد، نسيم انفاسش
شيعه مستى كند ز احساسش
شوق ديدار او پيمبر داشت
مهر او را به سينه حيدر داشت
چشمه ي كوثر است و خود ساقى
روح كوثر ز نام او باقى
بى ولايش على نمى بينى
رطب از نخل حق نمى چينى
او كه حاكم به ملك سينه بود
باعث عزت مدينه بود
سرو كار دلم فقط با اوست
كه به زهرا قسم مسيحا اوست
روح كعبه به كعبه مى آيد
گره از كار كعبه بگشايد
پسر سيد الكباء آمد
ثمر كعبه و منا آمد
او صفاى مه رجب باشد
رهنما مه رجب باشد
روزه دار مه خدا آمد
تشنه جام كربلا آمد
او كه شب زنده دار مى باشد
بهر ما بى قرار مى باشد
رزق شبهاى قدر در دستش
كرم فاطمه به پيوستش
او شكافنده علوم خداست
ذره اى علم او در اين دنياست
به خدا مولدى تبارك اوست
سفره دار مه مبارك اوست
هر كه خواهد به كربلا برسد
بايد از او به اين عطا برسد
- پنج شنبه
- 28
- دی
- 1391
- ساعت
- 4:57
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه