اُخرِجَ النساء مِنَ الخَیمه - اَشعَلوا فیهَا النّار
زن و کودکان بی یاور - همه در حال فرار
«آن شب که آسمان خدا بیستاره بود
مردی حضور فاجعه را در نظاره بود
سهم کبوتران حرم از حرامیان
بال شکسته، زخم فزون از شماره بود»
یک امام - در حرم / غرق در تب میسوخت
همره - خیمه ها / قلب زینب میسوخت
یا حسین۳ واویلا
محفل شام غریبان بود - در دل نخلستان
حرمی بدون عباس و - غارت حرامیان
«در سوگ خیمه های عطش زار میگریست
مشکی که در کنار تنی پاره پاره بود
زخمی که تا همیشه به نای رباب بود
از شور نینوایی یک گاهواره بود»
دیشب از - قحط آب / لب اصغر میسوخت
رفت و با - یاد او / دل مادر میسوخت
یا حسین۳ واویلا
در همان خیمه که دیشب بود - ذکر و صوت قرآن
میرود به آسمان صوتِ - آه و ناله و فغان
«خون بود و شعله بود و عطش بود و خیمهها
در معرض هجوم هزاران سواره بود
میدوخت چشم حسرت خود را به قتلگاه
انگشتری که همسفر گوشواره بود»
خواهری - امشب از / غم دوری میسوخت
نیمه شب - دلبرش / در تنوری میسوخت
یا حسین۳ واویلا
- چهارشنبه
- 24
- آبان
- 1402
- ساعت
- 18:15
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه