• دوشنبه 3 دی 03

 مجتبی خرسندی

شهادت حضرت علی(ع) -(ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را)

269

ای کوفه حالا می‌چشی طعم یتیمی را
از دست خواهی‌داد بابایی صمیمی را
از رحمت حق بعد از او بی‌بهره خواهی‌ماند
حتی نمی‌بینی به خود دیگر نسیمی را
شمشیر زهرآلود جهل و کینه می‌کارد
بر روی دل‌ها تا ابد داغ عظیمی را
یک‌عمر از دست شما خون جگر خورده‌ست
با این که بر دل داشته زخمی قدیمی را
حکم علی حکم خدا بود و نفهمیدید
محکوم کرده حکمتان حکم حکیمی را
این چشم‌های خیره بر در تا سحر مانده
باید کجا پیدا کند مرد کریمی را؟
از دست و پا افتاده کوه صبر در محراب
تا حس کند دنیا کمی حال وخیمی را
غیر از غمی جانکاه و زجرآور چه‌خواهد داشت؟
آه! این جهان بعد از علی دیگر چه‌خواهد داشت؟


ارکان دین با رفتن این مرد ویران شد
محراب مسجد قتلگاه شاه‌مردان شد
دیگر صدا از چاه نخلستان نمی‌آید
از‌بس‌که شب‌هایش پر از آه یتیمان شد
حالا جهان بی‌علی دنیای بی‌دین‌هاست
دست بشر کوتاه از دامان ایمان شد
دل‌های ما با رفتن او چون کویری خشک
در آرزوی دیدن یک‌قطره باران شد
مولای مظلومان همین که بار رفتن بست 
جولان ظالم‌ها در این عالم فراوان شد
"فُزتُ وَرَبِّ الکَعبه" را وقتی که سر می‌داد
تا روز حشر از محضرش شرمنده انسان شد
خون دلی که از فراق فاطمه می‌خورد
امروز از زخم سرش لعل نمایان شد
لعنت به آن که با مرادش نامرادی کرد
لعنت به آن که تا تو را کشتند، شادی کرد!


دنیا پس از تو می‌شود آیینه‌ی غم‌ها
رنگ عدالت را نمی‌بینند آدم‌ها
دیگر فقیران مانده‌اند و خاطرات تو
هر نیمه‌شب دارند با یاد تو عالم‌ها
کار خلافت می‌رسد در دست نااهلان
دار محبت می‌شود معراج میثم‌ها
راه نجات این است که یار علی باشیم
وقتی که دنیا پر شود از ابن‌ملجَم‌ها
روزی که از نسل علی یک مرد می‌آید
بر زخم‌های کهنه می‌بارند مرهم‌ها
او عاقبت با ذوالفقار از راه می‌آید
تا سرنگون گردند در هر گوشه پرچم‌ها
پر می‌شود از دوستان او بهشت، اما
پر می‌شود از دشمنان او جهنم‌ها
ما چشم‌مان کور است، بین ما ولی هستی
عین علی، عین علی، عین علی هستی


ای منتقم ما شوق دیدار تو را داریم
ما نیز مانند علی مشتاق دیداریم
تو در لباس و سیره مانند علی هستی
ما هم برایت قنبر و سلمان و تماریم
هر روزِ ما روز قیامت می‌شود بی‌تو
هرشب شب قدر است و با یاد تو بیداریم
در سینه‌ی ما هیچ‌ ترسی از شهادت نیست
تا در رکاب یک نفر از نسل کراریم
یا با تو باید بود یا با دشمنان تو
این حرف سنگین است و ما آن روز مختاریم
آن‌جا مشخص می‌شود هر دوست از دشمن
ما دوستان، از دشمنانت سخت بیزاریم
حاشا که از این باور خود دست برداریم
ما از سقیفه داغ "مادرکُشتگی" داریم
وقتی بیایی مرهم این درد خواهی شد
راه تمیز مرد از نامرد خواهی شد

  • چهارشنبه
  • 24
  • آبان
  • 1402
  • ساعت
  • 19:35
  • نوشته شده توسط
  • یوسف اکبری

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران