تَه سیاچال اسیرم خدا
احاطهم کردن غم و غصّه ها
دلم خیلی تنگه واسه رضا - بیا بابا
توو این غربت
مونسی نیست/همدمی نیست/همدمی جز این زنجیر
صُب(ح)شکنجه/شب شکنجه/چه کنم با این تقدیر؟
مثل زهرا/دیگه من هم/شدم از زندگی سیر
مِن سجنِ هارون خَلِّصنی یارب یارب ۳
نذاشته شلاق رَمَقی برام
با تَه مونده ی جوهر صدام
روضه خون قِصّه ی کربلام - غریب آقام
من با دردِ
ساقِ پایی/که شکسته/هر جوری هست میسازم
هر دفعه تیر/میکشه پام/یادِ گودال میندازم
یاد چکمه/یاد سینه/به یادِ نعل تازم
مِن سجنِ هارون خَلِّصنی یارب یارب ۳
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 0:16
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
عبدالله باقری
ارسال دیدگاه