چشمامو به این در دوختم بیا
از غصه ی دوریت سوختم بیا
حال و روزم و ببین - دیگه زینب داره میمیره
پیرهنت توو بغلم - داره باز جونِ من و میگیره
از این پیرهنت
معلومه چقدر زخم داشتی تو روی تنت
تشنه بودی و / تنها بودی و / دوره کردنت
غریب مادرم حسین ۳
کشته منو این بغض توو گلوم
تو بودی روی نیزه روبروم
میدیدم زخمِ سرِ - تو رو سنگا بوسه میزنن
زینب اون موقع شکست - که دیدم چوب رو لبت میبرن
آه از دخترت
وقتی که بغل گرفت و بوسه زد به سرت
صورتش کبود / بود و قد کمون / مثل مادرت
غریب مادرم حسین ۳
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 0:19
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
داود قاضی
ارسال دیدگاه