بالاخره کارش رو کرد - زهر کینه
شرار آتیش داره به - جونم میشینه
نبوده به جز درد و غم - حاصل من
قبر منو کَند دشمنم - مقابل من ۲
منو بردن توی کاروان سرا / گله نکردم
توی اوج گرفتاری و بلا / گله نکردم
دوییدم پشت مرکب بی معطلی / گله نکردم
نفسم به شماره افتاد ولی / گله نکردم ۲
اما ...
یاد خرابه افتادم // که شد دوباره چشم من خیس
خرابه هرچیام باشه // که جای ناموس خدا نیست
خیلی گریه کردم - یاد رقیه کردم ۲
[واویلا واویلا] ۴
شبیه علی من رو از - خونه بردن
بی حیاها نیمهی شب - هجوم آوردن
چجوری بگم که شکست - حرمتا رو
چجوری تعریف کنم اون - جسارتا رو ۲
توی بزم شراب که وارد شدم / غمی نداشتم
غم زینب رو داشتم برا خودم / غمی نداشتم
توو قفس حتی پیش درنده ها / غمی نداشتم
برا هیچی به جز داغ کربلا / غمی نداشتم ۲
ای وای ...
آخه توو کربلا گرگا // پیرهن یوسفو دریدن
توو قتلگاه جلو زینب // سرش رو از قفا بریدن
محشر شد توو گودال - مادر رفته از حال ۲
[واویلا واویلا] ۴
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 0:30
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
مهدی ستارزاده
ارسال دیدگاه