"سربند"
آماده شيد ، براى عزاى مادر ۲
دعوت شديم ، شباى عزاى مادر ۲
باز فاطميه - باز آتيش و دود
باز شرم على - از روى كبود
(مادر واى) ۴
چند وقته كه ، ساكته و سر به زيره ۲
از شوهرش ، توى خونه رو مى گيره ۲
از خواب مى پره - هر شب حسنش
فرياد مى زنه - نامرد نزنش
(مادر واى) ۴
شرم و حيا ، خدا مى دونه نداشتن ۲
تا خورد زمين ، پا رو چادرش گذاشتن ۲
سيلى كه زدن - گوشواره شكست
چشماش نمى ديد - رو خاكا نشست
(مادر واى) ۴
آتیشی که ، می سوزونه یاس ما رو ۲
توو کربلا ، می سوزونه بچه ها رو ۲
امروز دم در - با کینه میان
فردا به خدا - رو سینه میان
(حسین وای) ۴
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 0:57
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
علی صالحی
ارسال دیدگاه