"سربند"
آماده شيد ، براى عزاى مادر ۲
دعوت شديم ، شباى عزاى مادر ۲
باز فاطميه - باز آتيش و دود
باز شرم على - از روى كبود
(مادر واى) ۴
افتاده بود ، نفس على توو آتيش ۲
هيچ كس نبود ، كه بريزه آب رو آتيش ۲
از بغض على - بى غيرت پست
با ضربه پا - پهلو رو شكست
(مادر واى) ۴
تا بسته شد ، توى خونه دست حيدر ۲
ديدن شكست ، توى كوچه دست مادر ۲
با ضرب غلاف - افتاد رو زمين
مولاى همه - شد خونه نشين
(مادر واى) ۴
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 0:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
علی صالحی
ارسال دیدگاه