قدم میذاره به چشم محراب، زهرا
نورانی میشه دنیا و عرش اعلی
همه خوابند و زهرا بیدار / میخونه الجارُ ثمّ الدار
نماز شب خونده با زخماش / زخمایی که جا موند از مسمار ۲
قنوت میگیره؛ بازوش درد میگیره
رکوع که میره؛ پهلوش درد میگیره
قیام میکنه؛ پاهاش نا نداره
به سجده میره؛ ابروش درد میگیره ۲
(فرمان خدا - به همه عالمه
اُنظُروا اِلی - اَمَتی فاطمه۲)
پر از کبودی پر از تبه پا تا سر
نمیگذره اما از نمازش مادر
با هزار دردسر پا میشه / با یه سرفه زخماش وا میشه
هِی خودش میگه دارم میرم / مگه این زهرا زهرا میشه ۲
میایسته رو پاش؛ چشماش تار میبینه
جوونه ولی؛ با سختی میشینه
میگه ای خدا؛ مرگم رو برسون
آخه بریدم؛ از شهر مدینه ۲
(فرمان خدا - به همه عالمه
اُنظُروا اِلی - اَمَتی فاطمه۲)
.
قال رسول الله(ص): ... وَ أَمَّا ابْنَتِي فَاطِمَةُ فَإِنَّهَا سَيِّدَةُ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ مِنَ الْأَوَّلِينَ وَ الْآخِرِينَ وَ هِيَ بَضْعَةٌ مِنِّي وَ هِيَ نُورُ عَيْنِي وَ ثَمَرَةُ فُؤَادِي وَ هِيَ رُوحِيَ الَّتِي بَيْنَ جَنْبَيَّ وَ هِيَ الْحَوْرَاءُ الْإِنْسِيَّةُ. مَتَى قَامَتْ فِي مِحْرَابِهَا بَيْنَ يَدَيْ رَبِّهَا جَلَّ جَلَالُهُ ظَهَرَ نُورُهَا لِمَلَائِكَةِ السَّمَاءِ كَمَا يَظْهَرُ نُورُ الْكَوَاكِبِ لِأَهْلِ الْأَرْضِ وَ يَقُولُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِمَلَائِكَتِهِ يَا مَلَائِكَتِي انْظُرُوا إِلَى أَمَتِي فَاطِمَةَ سَيِّدَةِ إِمَائِي قَائِمَةً بَيْنَ يَدَيَّ تَرْتَعِدُ فَرَائِصُهَا مِنْ خِيفَتِي وَ قَدْ أَقْبَلَتْ بِقَلْبِهَا عَلَى عِبَادَتِي أُشْهِدُكُمْ أَنِّي قَدْ آمَنْتُ شِيعَتَهَا مِنَ النَّارِ. ...
و اما دخترم فاطمه(علیها السلام) بانوى زنان جهانيان است از اولين و آخرين و پارۀ وجود من و نور ديده و ميوه دل و روح من است كه درون من جای دارد و او حوراء انسيه است. هر وقت در محراب خود برابر پروردگارش جل جلاله بايستد نورش به فرشتگان آسمان بتابد همانطور که نور ستارگان بر زمين بتابد و خداى عز و جل به فرشتگانش فرمايد: فرشتگانم ببينيد كنيزم فاطمه را که در برابرم ايستاده و دلش از ترسم میلرزد و دل به عبادتم داده است. گواه باشيد كه شيعيانش را از آتش امان دادم.
منابع:
امالی، شيخ صدوق، ص۱۷۴ – ۱۷۵؛ بشارة المصطفى، طبری، ص۳۰۵ – ۳۰۶؛ فضائل، ابن شاذان، ص۸ – ۹؛ تفسیر روض الجنان، شيخ ابوالفتوح رازی، ج۴، ص۳۱۷ – ۳۱۸ (شیخ ابو الفتوح بخشی از روایی، ج۲، ص۲۹۵؛محتضر، حسن بن سليمان حلی، ص۱۹۶ ؛ غاية المرام، علامه بحرانی، ج۱، ص۱۷۰ – ۱۷۱.
منبع اهل تسنن: فرائد السمطين، جوینی شافعی، ج۲، ص۳۴.
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 1:12
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
حمید رمی
ارسال دیدگاه