از بس دوییدم توو بیابون - نا ندارم نا ندارم
میخوام پاشم به احترامت - پا ندارم پا ندارم
این همه آبله
مگه میذاره برای دخترت دیگه حوصله
وای از سلسله
نگم از اون شبایی که جا می موندم از قافله
آه از حرمله
کاری کرده بین هر نفسم افتاده فاصله
مانوسم / با گریه های بی صدا
حق بده نشناسم تو رو
خیلی عوض شدی بابا
بابا ...
از روی نیزه ها نگام کن - پدرونه پدرونه
ببین بابا کتک می خورم - بی بهونه بی بهونه
یارالی بابا
حقمون نبود بچرخونن ما رو توی کوچه ها
یارالی بابا
تازه می فهمم چه غذابیه سیلیِ بی هوا
یارالی بابا
باورم نمیشه ما کجا و این ویرونه کجا
بابایی / چقد زدم تو رو صدا
خونی شده محاسنت
چقد عوض شدی بابا
بابا ...
- جمعه
- 26
- آبان
- 1402
- ساعت
- 14:37
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
احسان نرگسی رضاپور
ارسال دیدگاه