گلی بود و بهاری
حسین بود و نگاری
همه مردم كوفه
زدورش متواری
همه یار یزیدن
زدین حق فراری
یكی نیست بیاید
كند حق را یاری
حسین تشنه و عطشان
هوا گرد و غباری
دلش تنگ و دلش تنگ
اسیر شر و نیرنگ
دلش پر ز زمانه
از این مردم صد رنگ
امان از دل زینب
به دنبال حسین است
یكی خواهر زاری
كند گریه و ناله
ندارد اختیاری
كه ای یاور زینب
مرا جا نگذاری
تو را بعد شهادت
نه قبری نه مزاری
دلش تنگ و دلش تنگ
اسیر شر و نیرنگ
دلش پر ز زمانه
از این مردم صد رنگ
- شنبه
- 30
- دی
- 1391
- ساعت
- 8:30
- نوشته شده توسط
- یحیی
ارسال دیدگاه