با هر نفسم یک دم و یک آه بهسر شد
تا پلک زدم، عمر به ناگاه بهسر شد
چون برکهی تنها همهی روز بلندم
تا شب به تمنای رخ ماه بهسر شد
از کودکیام خادم درگاه حسینم
خوشحالم از این عمر که آگاه بهسر شد
آن لحظه که جز یاد حریمش گذراندم
والله تلف گشت و به اکراه بهسر شد
جز در حرم شاه جهان کیف نکردیم
"اوقات خوش آن بود که با شاه بهسر شد"
- جمعه
- 15
- دی
- 1402
- ساعت
- 18:58
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
ایمان کریمی
ارسال دیدگاه