"سربند"
وای فاطمیه بوی ماتم دارم
وای توی چشمام اشک نم نم دارم
باز تو دلم حال محرم دارم
چقدر غم دارم، چقدر غم دارم
سایه مرحمتش رو سرمه / فاطمه مادرمه ۲
توی کربلای دلها حرمِ / فاطمه مادرمه ۲
(وای - یا زهرا ۳) ۲
اسما نریز آب تازه میشه زخماش
اسما نریز آب حرف دارم من باهاش
باید مدارا بشه با گلبرگاش
من بمیرم ای کاش من بمیرم ای کاش
چقدر پای چشاش داره ورم / خاک عالم به سرم ۲
فهمیدم چرا همش می گفت: "سرم" / اسما خونجگرم ۲
(وای - یا زهرا ۳) ۲
پای چشاشو دستی آزرده مگه ؟
خیلی شکسته اس بوده سالخورده مگه ؟
اینجای صورت به کجا خورده مگه؟
حیدر مرده مگه حیدر مرده مگه
وای من که چشم زهرا زخمه / خیلی اسما زخمه ۲
رو تنش مگرکه چند تا زخمه؟ / خیلی اسما زخمه ۲
(وای - یا زهرا ۳) ۲
وای شب دفن زهرا یادم افتاد
وای کربلا و شب دفن اجساد
کاش من بمیرم برا آقام سجاد
ای داد بیداد ای داد بیداد
چه جوری بچینمش رو بوریا / کمکم کن ای خدا ۲
چه جوری جداش کنم ز نیزه ها / کمکم کن ای خدا ۲
می بینم روی تنش جای عصا / کمکم کن ای خدا ۲
سرشو بریدن از عقب چرا ؟ / کمکم کن ای خدا ۲
(حسین - واویلا ۳) ۲
- جمعه
- 15
- دی
- 1402
- ساعت
- 19:5
- نوشته شده توسط
- یوسف اکبری
- شاعر:
-
رضا تاجیک
ارسال دیدگاه