• دوشنبه 3 دی 03


محرم. امام حسین ع -( خبر آمد محرم شد ، دوباره ماهِ ماتم شد که از داغ گلِ زهرا، شرر بر قلبِ عالم شد)

280

#کم_کم_کاروان_امام_حسین_ع
#به_کرب_و_بلا_نزدیک_میشود
#نگرانی_خواهراز_وقایع_پیش_رو
#زبانحال_حضرت_زینب_س_با
#برادرش_امام_حسین_ع

خبر آمد محرم شد ، دوباره ماهِ ماتم شد
که از داغ گلِ زهرا، شرر بر قلبِ عالم شد

به گوشم می رسد هر دم صدای آه و  واویلا
خروش از کربلا آید. سیه پوش است محملها

دمیده روحِ غم هر جا جهان یکسر سیه پوش است
هزار و چارصد سال است صدای بانگِ چاووش است

سلامِ من به ماهِ غم سلامَم بر شهِ بی سر
به خونِ حنجرِ اصغر. به جسمِ پرپرِ اکبر

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

ببین دلشوره افتاده به جانم، در دلِ این شب
سراپای وجود من بسوزد در شرارِ تب

قدم ها را بیا جانا کمی آهسته برداریم
تو می دانی در این غربت که ما تنها وُ بی یاریم

تصوّر می کنم بی تو چه می آید به تقدیرم
برادر جان ببین دارم من از دلشوره می میرم

دلم از کربلا وُ صحنه های تلخش آگاه است
بیا برگردیم ای جانا هنوز این نیمه ی راه است

(حسین جانم. حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

حسین جان دردم از آن است مبادا شمرِ لامذهب
سرَت را از قفا بُرّد به پیشِ دیده ی زینب

تصوّر می کند خواهر سرت بر نیزه بالا رفت
تو مایل سمتِ من گشتی و روح از جانِ زهرا رفت

دلم شعله ور از دردِ نگاهِ ظهرِ عاشوراست
میانِ این همه لشکر حسینم یکه و تنهاست

که آسان نیست این دیدن ببینم شیرخوار اصغر
که با تیرِ سه شعبه می شود آغوشِ تو پرپر

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

مرا طاقت نباشد این که بینم تا به روی تل
ببُرّد شمرِ دون راسِ تو را در گودیِ مقتل

زمین و آسمان در خون از این آهِ جگر سوزم
که من با ناله و حسرت دو دیده در رهَت دوزم

چگونه بر زمین بینم به خاک اُفتاده سرداری
برایت نه علم ماند و نه سقا و علمداری

چو داغی وسعتِ داغِ علی اکبر کجا باشد
ببینی اِرباً اربا نعشِ او فرشِ عبا باشد

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

بماند داغِ عبدالله و عون و قاسم و جعفر
بماند اشکِ طفلانت بماند ناله ی اصغر

بماند عصرِ عاشورا ، بماند صحنه ی محشر
که تنها خواهرت باشد میانِ این همه لشکر

فقط ماندم اگر دختر ز من گیرد سراغِ تو
رقیه مضطرِ در تب بگرید از فراقِ تو

مگر غیر از تو می پرسد کسی احوالِ دختر را
مداوا می کند درد و غم این یاسِ پرپر را

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

و آن روزِ غریبانه که نامش عصرِ عاشوراست
و آن غمگین ترین روضه به نامِ مادرت زهراست

گواهی می دهد خونت که شرحِ ماجرا عشق است
که ظهرِ روزِ عاشورا  وُ درد کربلا عشق است

دوباره ماهِ ماتم  شد، بساط غم فراهم شد
ز پیکِ غم خبر آمد، محرم شد ، محرم شد!

(حسین جانم حسین جانم، حسین ای جانِ جانانم
حسین ای روح و ریحانم، تویی والفجرِ قرآنم)

#محرم_۱۴۰۳
#هستی_محرابی
#بیستم_ذی_الحجه_۱۴۴۵

  • چهارشنبه
  • 13
  • تیر
  • 1403
  • ساعت
  • 19:19
  • نوشته شده توسط
  • ۰۹۱۱۳۵۲۶۵۲۹

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران