بهرِ حفظِ دین شدی، مثل گل پرپر حسین
بین گودال بلا، دیدمت بی سر حسین
عده ای با، سنگ و با نیزه ها
عده ای با، تیغ و تیر و عصا
السلام، اِی ساکن کربلا
السلام، اِی ساکن کربلا...
شد لبت خشک از عطش، تشنه لب جان سپردی
خنجر از شمر ملعون، از سَنان نیزه خوردی
بر لبت بود، ناله ی یا زهرا
پیش مادر، می زدی دست و پا
السلام، اِی ساکن کربلا
السلام، اِی ساکن کربلا...
- دوشنبه
- 26
- شهریور
- 1403
- ساعت
- 18:2
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
امیر عباسی
ارسال دیدگاه