• یکشنبه 2 دی 03


شعر به مناسبت شهادت شهید مقاومت، شهید سید_حسن_نصرالله -(پس از دلواپسی هایِ پیاپی در شبی دشوار)

101

پس از دلواپسی هایِ پیاپی در شبی دشوار
خبر پیچید و غم یکباره شد بر قلبمان آوار

خبر پیچید محکم بر گلو و بغض پیدا شد
خبر سنگین و اشکِ چشمِمان هر لحظه دریا شد

شب و دلشوره ها افتاد بر هر صفحهٔ تقویم
شد انگاری دوباره تازه...داغ ِ سیّد-ابراهیم 

رسید از #ضاحیه؛ داغی که عشق ِ جاودانی شد
خبر پیچید که؛ #سیدحسن هم آسمانی شد

میانِ خاکهایِ شعله ور، سر تا به پایش سوخت
تنش در زیرِ تلّ آتش افتاد و عبایش سوخت

چنان آمیخت با جانش جهاد و استقامت را
گرفت از دستِ جدّش عاقبت رزقِ شهادت را

دلِ بیروت آشوب است و ویرانتر شد از این غم
تمام کوچه ها بیتاب؛ از این زخمِ بی مرهم

عزیز از دست داده! آه...از این ماتم ِ ممتد
عزادار است و از لبنان صدایِ ضجه می آید

زمین خورد و نتیجه داد آخر کینه توزی ها
منافق ها گِرا دادند؛ لعنت بر نفوذی ها

فلسطین بیقرارش بود و غزه هست مجنونش
چه بی رحمانه بر آوارها پاشیده شد خونش

به دستِ آنکه در ذاتش نشان از آدمیّت نیست 
سگِ هاری که نامشروع و نامش هست صهیونیست

همانکه میشود پیچیده طومارش به إذن الله
می افتد صد گره هر لحظه در کارش به إذن الله

ببین در آتش از امروز؛ صهیونیست را مضطر
قیام ِ جبههٔ حق میشود آغاز؛ محکمتر 

تمام همّ و غمّش انتقامِ سخت و پیکار است
پدر از دست داده! خشم ِ حزب الله بسیار است

بخوان "هیهات من الذلّه" را در گوشِ بعضی ها
بیا بارِ امانت را بگیر از دوشِ بعضی ها

بگیر این گنجِ ارزشمند را از دستِ ناآگاه
محوّل کن به دستِ انقلابی هایِ حزب الله

همانکه هست مثل حاج قاسم در دلِ میدان-
-مجهّز به سلاحِ علم و ایمان؛ تا بُنِ دندان

چرا در غرب می بینند اعتبار و ارزش را؟!
نمی فهمند نامردان، هزینه هایِ سازش را؟!

همانها که فدا کردند با ذلّت؛ شجاعت را
خسارت ها زدند و بیشتر کردند زحمت را

اگرچه نقشهٔ دشمن سراسر نحس و تاریک است
بدونِ ذره ای تردید؛ فتح قدس نزدیک است

قیامی سخت در راه است با یک لشکرِ خونخواه
پس از این بیشتر دارد ادامه #راهِ_نصرالله

همان راهی که پایانش نشان از کربلا دارد
نشان از روضه هایِ قتلگاه و بوریا دارد
*
تنی لب-تشنه جان داد و سری میرفت بر نیزه
تمام خاک، غرقِ خون! تمام ِ دور و بر نیزه...

فدایِ آن عبایی که اسیرِ دستِ غارت بود
رسید آتش به جانِ خیمه و وقتِ اسارت بود

اسارت با جسارت عمهٔ سادات را رنجانْد
تنِ دروازهٔ ساعات را تنهایی اش لرزانْد

زبانم لال! ناموس علی(ع) و کوچه و بازار...
امان از شام و شادیِ یهودی هایِ بد کردار!

  • یکشنبه
  • 8
  • مهر
  • 1403
  • ساعت
  • 20:10
  • نوشته شده توسط
  • ابوالفضل عابدی پور

برای بارگذاری فایل در سایت اکانت مداحی بسازید



ارسال دیدگاه



ورود با حساب گوگل

ورود کاربران