ای بُردن نامت شفا،آقای خوبم
یادت به درد ما دوا،آقای خوبم
هرگز نخواهم زد دری را گر بمیرم
جز درگه لطف شما،آقای خوبم
تولطف و احسان می کنی،ما ظلم برتو
تو باوفا،ما بی وفا،آقای خوبم
مولا شما ارباب زاده، ما رعیت
آقا شمایی،ما گدا،آقای خوبم
ماندم چگونه با تو گردم روی در رو
از بس که آزردم تو را ،آقای خوبم
امشب دعا کن که نگردد این دل ما
یک لحظه از یادت جدا،آقای خوبم
یک شب بیا همراه مادر از مدینه
ما را ببر تا کربلا، آقای خوبم
سید مجتبی شجاع
- دوشنبه
- 2
- بهمن
- 1391
- ساعت
- 21:12
- نوشته شده توسط
- عفاف
ارسال دیدگاه