از لطف چشمانت همه دیدند
گل واژه های آسمانی را
تو آمدی تا با کراماتت
رسوا کنی جهل جهانی را
خیر تو را دیدند اشیا هم
جمعند قهر و صلح تو باهم
اخم تو تنها علتش این بود
تا بشکند بت های فانی را
ایل و تبارش را نپرسیدی
لبخند تو جان داد سلمان را
تو همدلی را یادمان دادی
تشریح کردی همزبانی را
هر قدر که اهل ستم بودند،
بر دشمنانت هم دعا کردی
باخلق و خوی بی مثال خود
تفسیر کردی مهربانی را
در چشم تو انسان شرافت داشت
لطفت به بدها هم عنایت داشت
از زیر چترت رد نمیکردی
حتی فلانی و فلانی را...
اما گذشت و روزها رد شد
دنیا ولی غربال خواهد شد
ای کاش بین خوب ها باشیم
پایان این خانه تکانی را
باید بیاید مرسلی دیگر
نام محمد با یلی دیگر
پایان دهد داغ جگر سوز_
این سینه های جمکرانی را
اسلام مظلوم است در دنیا
دوره شده با فتنه ی اعدا
باید بیاید تا بخشکاند
از ریشه این ظلم و تبانی را
➖➖➖
منبع جواز نوکری
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari
- چهارشنبه
- 11
- مهر
- 1403
- ساعت
- 11:6
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
مهدی کبیری
ارسال دیدگاه