برخیز ای تبسم جامانده در غبار
ای داغ مانده بر دل امواج بیقرار
برخیز ای غروب غم انگیز آسمان
تنها دلیل گریهی اخبار ناگوار
ای چشمهای که زمزمهات مهربانی است
ای تا ابد زلالترین حس روزگار
آن شب که ابرها به تنت بوسه میزدند
چون خندهای شهید شدی بر لب بهار
در سایهی نگاه بلندت نشستهایم
ای سرو ریشه دار جهان، سرو پایدار
گویا ستارهای به تن خویش کردهای
تا سر به راه تر بشود شب در این دیار
عمری برای خدمت گلها دلت تپید
دریا شدهست سهم تو ای رود رستگار
پرواز بر فراز حرم نوش جان تو
پرواز کردهای به بلندای افتخار
➖➖➖
منبع جواز نوکری
لینک کانال تلگرام
t.me/javazenokari
- پنج شنبه
- 12
- مهر
- 1403
- ساعت
- 10:39
- نوشته شده توسط
- ابوالفضل عابدی پور
- شاعر:
-
علی گلی حسینآبادی
ارسال دیدگاه